فقط چند هفته دیگه کشف نشان داد که چقدر اعتماد به نفس در گرفتن الف وجود دارد پیشتازان فضا trope، می دانست که او در و تقریبا دارم کاملش میکنماین هفته ما این سریال را وارد سریال دیگری میکنیم – و ما واقعاً علاقه زیادی به این نداریم که چرا او در وهله اول آن را انتخاب کرده است.
«پرکننده» در هر بحثی از تلویزیون مدرن به واژهای کثیف تبدیل شده است – که از تفاوتهای ظریف و معنای خود خلع شده و اساساً قسمتهایی را نشان میدهد که این کار را نمیکنند. حقایق را به قانون اضافه کنید یا مستقیماً طرح اصلی نمایش را پیش برد. اپیزودهای کامل، در بهترین حالت، داستانهایی هستند که هنوز دنیای نمایشهایشان را پیش میبرند، یا از ما دعوت میکنند تا از منظری متفاوت به آن نگاه کنیم یا با اجازه دادن به شخصیتها برای نشستن با یکدیگر فراتر از محدودیتهای پیشرانه طرح. فقط کافی است – فرصتی برای یادگیری چیزهایی که برای داستان اصلی مهم نیستند، اما برای ایجاد احساس غنی، بافتی و قانع کننده به سریال اهمیت دارند. “Whistlespeak” قسمت ششم پیشتازان فضا: کشففصل آخر، پس شاید… هر دو؟
دنبال کردن دنباله سرنخها به لطف کمک کوچک کوویچ – یک عکس شلخته از مایکل در مخفیگاه فضای سفید مخفی خود، جایی که دیوید کراننبرگ به وضوح میل به یک نوت بوک قرن 21 دارد. کشف به سیاره Halem’no می رود: مکان سرنخی از یکی از دانشمندان تیمی که فناوری Progenitor را پنهان کرده بود، نام و گونه هایش از طریق دفترچه یادداشت کوویچ به مایکل داده شد. مایکل با درک اینکه هالمنو خانه مجموعه ای از برج های هواشناسی باران زا است که توسط دانشمندان پشت سر خدمه به جا مانده است و جمعیت پیش از چرخش سیاره، جامعه خود را حول آخرین برج فعال جمع کرده اند، مایکل خود و ستوان تیلی را مأمور می کند. با یک downcast، ادغام و گرفتن سرنخ پنهان در آنها در سریع ترین زمان ممکن.
پیشتازان فضا عاشق داستانی در مورد دور زدن دستورالعمل اصلی است – دستور فلت ستارگان که افسران نمی توانند، سهوا یا غیرعمد، با قرار دادن آنها در معرض فناوری یا وجود دیگر قدرت های کهکشانی، بر تمدن پیش از تابش تأثیر بگذارند. کشفبا توجه به اینکه بسیاری از اصطکاکهای تکنولوژیکی که در سریهای قبلی وجود داشت، که ترکیب را با مشکل مواجه میکرد، اکنون به وضوح بسیار پرمشغلهتر است (هر کسی میتواند سلاحهای پرتویی را از دستان شما بیرون بکشد، یا میتواند از دست شما سلاحهای پرتویی را بیرون بکشد، آماده است تا مورد توجه قرار گیرد. این اساساً جادویی است!) و هنوز هم بسیار آسانتر است (البته نیازی نیست یک تریکورد را در دست بگیرید که به یک لنز تماسی مخفی تبدیل شده است). اما در حالی که “Whistlespeak” پتانسیل بالایی دارد – به ویژه وقتی که ماهیت مبارزه اش در مورد فشار و کشش عقلانیت علمی و ایمان معنوی باشد – هرگز ایده های خود را در چیزی که از دور جالب به نظر می رسد جمع نمی کند.
به عنوان مثال Whistlespeak عنوانی را در نظر بگیرید – واژگانی مبتنی بر سوت که توسط Halem’in برای برقراری ارتباط در فواصل طولانی استفاده می شود، زمانی که فریاد زدن به زبان استاندارد آنها دشوار است. این است خارق العاده این ایده، به حدی است که ما یک صحنه کامل را به تماشای تیلی اختصاص می دهیم که مایکل را در حال عذاب کشیدن بر سر ماهیت انسان شناختی آن قبل از فرود بر روی سیاره، هیجان زده از شباهت هایی که با فناوری ارتباطی معمولی از راه دور دارد: کلاسیک. کشف لحظه، لذت بردن از راههای ارتباط و ارتباط افراد با یکدیگر بدون در نظر گرفتن فاصلهشان، موضوعی که نمایش معمولاً از آن دوری نمیکند. بالای سرمان بزن بارها و بارها در این فصل با این حال، جدای از شنیدن کوتاه برخی از آنها در اولین بار، هرگز دوباره در اپیزود مطرح نمیشود – چه بهعنوان یک طرح داستانی و چه بهعنوان موازی موضوعی درباره این ایده ارتباط از راه دور!
در عوض، چیزی که به دست می آوریم اساساً یک عقب نشینی معنوی است که با بدترین مسابقه کراس کانتری که تا به حال در مدرسه انجام داده اید، تلاقی می کند. هالمنیتهای روحانی در مناره کوهی که آخرین برج آبوهوای فعال باقیمانده را پنهان میکند – که هالمنو را خشک و کمباران کرده است – جمع میشوند، زیرا آنها مناره را معبدی برای خدایان خود میدانند، جایی که وفادارترین افراد میتوانند حق کسب کنند. مستقیماً از این موجودات برتر برای کمک به بارندگی دعا کنیم. مایکل و تیلی، پس از دوستی با راوا، فرزند یکی از شخصیتهای مذهبی محلی که گرسنه اثبات هستند، به سرعت متوجه میشوند که اثبات به شکل یک دویدن سبک در جنگل محلی است. بی نهایت بدتر با گرفتن نوعی مکعب آبگیری در شروع، که باعث می شود همه شرکت کنندگان نفس نفس بزنند… و البته، اکنون به راحتی توسط کاسه های آب قرار گرفته در اطراف مسیر مسابقه وسوسه می شوند.
اگر فکر میکنید تماشای مردمی که در یک جنگل میدوند در حالی که عمیقاً ناراحت و کمآبی هستند معمولاً تماشای آن لذتبخش نیست، نگران نباشید: معلوم است که همینطور است. اما مایکل به سرعت و به راحتی حدس میزند که باید یک دستگاه نقشه در این نزدیکی وجود داشته باشد، و متوجه میشود که برخی از گیاهان بومی نسبت به آنچه که او تصور میکند تابش برجهای آبوهوای ناکارآمد تغییر رنگ دادهاند. مایکل با کنار گذاشتن این مصیبت و اجازه دادن به تیلی به دویدن به این امید که حداقل یکی از آنها وارد برج شود، مطمئناً حق با مایکل در مورد همه اینها است – و اینکه آخرین برجی که شکست می خورد، در غیر این صورت منجر خواهد شد. به مرگ هر halem’nite – زیرا تماشای آن بسیار سرگرم کننده تر است پیشتازان فضا شخصیت یک معمای پشتیبانی فنی را حل می کند نه اینکه نیمه ناجور آنها را تماشا کند.
خبر بد برای تیلی بدتر میشود که هم او و هم راوا موفق میشوند این مصیبت را کامل کنند، و حق اشغال کل مناره را به دست آورند… و برای ایجاد باران قربانی خفگی شوند. فریاد فریاد! اینجاست که معضل اخلاقی در قلب “Whistlespeak” واقعاً باید تقویت شود – این است کشفماموریت یافتن سرنخهایی در مورد اجداد آنقدر مهم است که میتواند خنثی شود اولیه اصل ناوگان ستارگان؟ چه چیزی از دست می رود وقتی این پیشرفت فناوری در معرض افراد عمیقاً مذهبی قرار می گیرد که معنایی فراتر از آن یافته اند؟ در چه نقطه ای، شفقت و درک مورد نیاز افسران Starfleet با استدلال علمی و منطقی که وظیفه آنها را در وهله اول هدایت می کند، در تضاد است؟
در عوض، اپیزود فقط شانه هایش را بالا می اندازد و به معنای واقعی کلمه از طریق مایکل، تصمیم می گیرد که بعداً مدارک را پر کند. و بنابراین، هر نوع تنشی که ناشی از خطر بالقوه ای بود که تیلی و راوا در آن قرار داشتند، بلافاصله تضعیف می شود. مایکل درست در مقابل پدر راوا که هنوز در برج بود و سعی می کرد از دور به فرزند در حال مرگش دلداری دهد روشن می شود و توضیح می دهد که او در واقع یک بیگانه با فناوری مشابه قدرت خود خدایان است و می تواند همه چیز را درست کند. برج ها و آن را طوری بسازید که دیگر مردمی قربانی نشوند. عجیب است که او متقابل می کند که شاید باید به کشتن مردم ادامه بده، زیرا نوعی جو روحی جامعه وجود دارد که مردم را دور هم جمع می کند، اما در این مرحله، هم مایکل و هم خود اپیزود وقت کافی برای کاوش در آن ندارند، بنابراین آنها فقط آن را دور می زنند. و با این کار، روز نجات مییابد، سرنخ پیدا میشود (حتی در مناره اصلی که در کل قسمت مرکزی بود!) و همه به راه خود ادامه میدهند. اییییییی
عجله را کنار بگذارید، اینطور نیست که هیچ ایده جالبی در Whistlespeak وجود نداشته باشد-پیشتازان فضا سابقه طولانی در تلاش برای مقابله با این که باور معنوی در جوامع پیشرفته اش چگونه است و چگونه در کنار استدلال علمی که بسیاری از شخصیت های او را تعریف می کند قرار می گیرد. اما «Whistlespeak» هرگز علاقه خاصی به غواصی در این ایده ها در زمانی ندارد که هیجانات ماجراجویی در این فصل گذشته واقعاً به نفع او کار نمی کند. نمایش سعی می کند همه چیز را به شخصیت ها گره بزند کشف به تنهایی – عمدتاً در داستان فرعی با دکتر کولبر، که هنوز به تجربه شبه معنوی خود در تریل وابسته است، و تلاش می کند آن را هم به عنوان یک مرد پزشک و علم و هم به عنوان شریکی که به طور قطعی غیر روحانی است، درک کند- اما با توجه به ما من در انتهای این خلاصهنویسی هستم و من فقط فکر کردم آن را مطرح کنم، که باید به شما نشان دهد که این رابطه چقدر قوی است (در اصل داستان فرعی با گفتن کتاب به کولبر به پایان میرسد که گاهی اشکالی ندارد به جای به اشتراک گذاشتن چیزی برای خود احساس کنید. با افراد دیگر در زندگی خود، و این کتاب سپاس است!).
طرح اصلی فصل در اینجا پیشرفته است – قهرمانان ما سرنخ ماقبل آخر را دارند و ایده ای از این دارند که به کجا بروند – اما “Whistlespeak” فقط از زمانی که اکنون به سرعت در حال اتمام است استفاده خوبی نمی کند. کشف تا قبل از آخرین اعزام اردک های خود را پشت سر هم بیاورد. ما در یک سری اپیزود در فصل آخر هستیم که در عین حال اساساً همچنان مضامین و ایدهها را تکرار میکنند کشف در حال حاضر حرف های زیادی برای گفتن دارد، هنوز راه هایی برای بیان آن مضامین و ایده ها، به شکلی نامحسوس یا غیرمستقیم، به روش های دلپذیر پیدا می کند. «Whistlespeak» در مقایسه با آن بیشتر شبیه یک شانه بالا انداختن است، اما با این یکی دیگر واقعاً اینطور نیست، امیدوارم کشف با نزدیک شدن به پایان این مسابقه، می توانید به چیزهای جالب تر برگردید.
اخبار io9 بیشتری می خواهید؟ ببینید چه زمانی باید منتظر آخرین اخبار باشید یک معجزه، جنگ ستارگانو پیشتازان فضا منتشر می شود، چه چیزی بعدی برای DC Universe در فیلم و تلویزیونو هر آنچه که باید در مورد آینده بدانید دکتر هو.