You are currently viewing با دشمنان دزدان دریایی جدی در این عصاره منحصر به فرد از کتاب جنگ ستارگان آشنا شوید

با دشمنان دزدان دریایی جدی در این عصاره منحصر به فرد از کتاب جنگ ستارگان آشنا شوید


جنگ ستارگان مجذوب شده است سقوط نظم جدی همین الان. را جمهوری عالی یک تلاش فرارسانه ای قله جدی را به چالش کشیده است. بیست و پنجمین سالگرد آغاز دوران پیش از تاریخ در تهدید فانتوم در راه است؛ و به زودی آکولیت ظهور تاریکی را نشان خواهد داد. اما روند دیگری در بررسی مرگ قریب الوقوع نظم؟ دزدان دریایی خیلی دزدان دریایی فضایی

دزدی دریایی و جدی دست به دست هم می دهند – آنها برای مدت طولانی بخش تاسیس شده بر جنگ ستارگان زمانی که جدی‌ها مرتباً از حومه‌های جمهوری در برابر تهدیدات دزدان دریایی دفاع می‌کردند و اینکه چگونه فساد فزاینده جمهوری، منافع خود را هر چه بیشتر به درون سیستم‌های اصلی کشیده می‌شد و مردم جهان بیرونی را به حال خود رها می‌کرد. چنگال جنایت و دزدی دریایی جهنم، حتی شرور اصلی از جمهوری عالی، نیکیلآنها دزدان دریایی هستند! جنگ ستارگانخودش را یک دزد دریایی دوست دارد.

تصویری برای مقاله با عنوان ملاقات با دشمنان دزدان دریایی جدی در این گزیده کتاب انحصاری جنگ ستارگان

تصویر: خانه تصادفی پنگوئن

پس شاید در رمان پایانی فرنچایز مناسب باشد…به جان جکسون میلر نیروی زندهدر چند سال قبل از حوادث تهدید فانتوم– دشمنان خود را در چندین دزد دریایی دیگر پیدا می کند: Zilastra مرموز و Riftokers او. گروه جدیدی که توسط گروه‌های بی‌شماری تشکیل شده است که برای کنترل حلقه بیرونی به‌عنوان یک جمهوری سرکش، از کنترل مسیرهای فرافضایی دوردست و جهان‌های انتهایی خود عقب‌نشینی می‌کنند – و یک فرقه جدی کاملاً آماده پیوستن به آنها در عقب‌نشینی است – Riftokers و رهبر Nautolan آنها. آخرین تهدید در میان بسیاری از افراد در حاشیه جمهوری است… و همانطور که در پیش نمایش اختصاصی ما مشاهده می کنید نیروی زنده در زیر به معنای تجارت است.


اگر کسی حاضر نباشد، نمی توانید جلسه ای از ذهن ها داشته باشید.

زیلاسترا در اوایل کارش این ضرب المثل را ابداع کرده بود و در دهه گذشته بارها به کارش آمده بود. اما این اولین بار بود که او در میانه یک آتش سوزی به آن فکر می کرد.

تیرهای بلستر در راهرو کشتی باری در هوا پخش شد مورلین، خطوط روشنی که هرگز نباید از آنها عبور کرد. حتی نگاه کردن به گوشه ای مرگ بود. تنها چیزی که زیلاسترا از گذرگاه کناری‌اش می‌توانست ببیند، دهانه آن سوی سالن بود، جایی که نفر دومش تازه متوجه ورود او شده بود. او آبی بود در حالی که مال او سبز نائوتولان بود. اما او هدف بسیار بزرگتری بود. بورلوگ روی آتشی که وارد می شد فریاد زد: زیل عقب بایست!

“لوجی، داستان چیست؟”

تال و کرینز متوجه شدند. مال ما مهمان غافلگیر کننده من به محض شروع بازی آنها را کرک کردم.

زیلاسترا پاسخ داد: “من را از کشتن آنها نجات می دهد.” تلاش برای یک نشست مسالمت آمیز بسیار زیاد است. عصبانیتش بیشتر می شد. سوار شدن در بندر خودم چه آشفتگی!

جذب یکی از ساده ترین کارهایی بود که از خدمه او انتظار می رفت انجام شود. در امنیت یکی از تأسیسات فرود خود در کلدوین، سفینه‌های فضایی تازه تصرف شده یک بار به پایان رسیدند. محموله با ارزشی پیدا و خارج شد در حالی که تیم دیگری با استفاده از چک لیستی وضعیت کشتی را ارزیابی کرد که مورد غبطه هر بوروکرات جمهوری خواه بود.

با این حال، قبل از همه این اتفاقات، کشتی باید ایمن می شد. گرفتن و منحرف کردن یک کشتی بزرگ کار هولناکی بود، و به ندرت زمانی وجود داشت که همه مسافران در حال پرواز را تخلیه کنند. این معمولاً یک بار در بندری که اعداد به نفع نیروهای او بودند، رسمی بود. از آنجا به همان اندازه که از آغاز دزدی دریایی پیشرفت کرده بود، پیشرفت کرد. اکثر خدمه اسیر تمایل داشتند بدون هیاهو زیاد طرف را عوض کنند. پیوستن بهتر از بیکاری یا مرگ خشونت آمیز بود. حتی ناخداهای کشتی های تجاری که ظاهراً وفادار بودند، پس از اعمال فشار کمی برمی گشتند.

اما صاحبان کشتی های باری مستقل دوست دارند مورلین نژاد متفاوتی بودند: محافظ کشتی‌هایشان و حتی بیشتر عاشق داستان‌های خودشان درباره خودشان. افسانه ها در ذهن خود یکی پس از دیگری از تسلیم کشتی خودداری کرده بودند، برخی برای روزها در کانال مخفی شده بودند و منتظر فرصت بودند تا توسط نیروهای او به زیر کشیده شوند.

یا کمی به خود آسیب برسانید.

همانطور که ضربات به صدا در می آمد، Zilastra ابتدا دستکش های خود را تنظیم کرد و سپس blaster ها را بیرون کشید. چاشنی های حرارتی هیچ فایده ای ندارند – آنها به کشتی باری آسیب می رسانند. و بمب گاز فقط به معنای تاخیر طولانی تری قبل از شروع پذیرش است. نه، قبل از این باید به روش سخت انجام شود…

شلیک ها متوقف شد.

بورلوگ دوباره به او نگاه کرد. “انجام ندهید. این یک تله است.”

“شما من فکر می کنم؟”

او صدای بسته شدن در کابین خلبان را شنید و چند ثانیه بعد صدای ضربان آرام موتورهای کشتی باری را شنید. مالک همچنان در تلاش است تا کشتی لعنتی را نجات دهد!

خوشبختانه، گزینه‌ای وجود داشت که زیلاسترا در طول تمام عکس‌برداری از آن غافل شده بود: اینترکام روی دیوار کنار او. او یکی از بلسترهای خود را پس گرفت و دستگاه ارتباط را فعال کرد. “هی، گوش کن. در کابین خلبان.

استاتیک. سپس صدای خشن. “من با شما صحبت نمی کنم. از کشتی من پیاده شوید!”

“بله، من اغلب این را می شنوم. من Zilastra هستم.

مکث کنید. سپس بلندگو به صدا درآمد. “شما هستید زیلاستر? از Riftokers؟

“خوشحالم که درباره من شنیدی. یعنی شما می دانید که من چه کار خواهم کرد.

سکوت حاکم شد. بورلوگ سرش را تکان داد. “فکر نمیکنم…”

صبر کن زیلاسترا چیزی نگفت. معمولا ده ثانیه طول می کشید.

صاحب کشتی باری در پنج آماده بود. «بگذار نگه دارم مورلین.

چی؟”

«این کشتی مال من است فقط بار را بردار

زیلاسترا هم قبلاً آن را شنیده بود. “شما چی پوشیدید؟”

مخازن اسید صنعتی. چهار میلیون لیتر، برای گورس اینتروسفر.

هههه دهان سبز زیلاسترا چروکید.

اگرچه موتورها واقعاً شروع به چرخش کرده بودند. اینترکام را روشن کرد. “خوب، تو خوش شانسی. ما اتفاقاً یک خریدار برای این دقیقاً در اینجا در Keldooine داریم.

“و؟”

یکی از تانک ها را به شما می دهم. اگر آن را بفروشید، می توانید راه خود را از دنیا پیدا کنید.

چی؟مالک ظاهراً غافلگیر شده بود. “نه! من کشتی را می خواهم!”

“پیشنهاد همچنان معتبر است. را مورلین این مال من است اگر می‌خواهید مذاکره کنید، دفعه بعد توسط فروشنده کشتی‌های ستاره‌ای دست دوم گرفتار می‌شوید. او به موتورها گوش داد. “اگر کشتی شما تاسیسات را پاکسازی کند، افراد من آن را با من در آن فرو خواهند برد.”

“چی؟ آیا شما واقعاً می خواهید این را سفارش دهید؟”

“فکر می کردم قبلاً در مورد من شنیده اید. ده ثانیه فرصت دارید زیلاسترا دستگاه را برداشت و بلستر دیگرش را کشید.

ده ثانیه کامل طول کشید تا مالک متوجه شود چرا. موتورها فوت کردند. و هنگامی که در کابین باز شد، مالک نیز جان خود را از دست داد – هر یک از انفجارهای زیلاسترا یک بار شلیک کرد.

بورلوگ بیرون آمد و به جسدی خیره شد که اکنون در کنار اجساد دو حامی سابق زیلاسترا قرار داشت. «زیلاسترای قدیمی خوب. لبخند بزن و شلیک کن.»

“او وقتش را تلف می کرد.” “او را از اینجا بیرون کن.”

بورلوگ تقریباً دوبرابر وزن زیلاسترا، برای بلند کردن بدن لخت خلبان مشکلی نداشت. “به کجا؟”

زیلاسترا انگشت شست را به عقب داد. “او یکی از آن دیگ های اسید را در انبار دارد.” یک معامله یک معامله است.» او به اجساد حامیان کشته شده خود نگاه کرد. – اونا هم

“دریافت کردم.”

خود زیلاسترا می‌خواست حمام کند – البته در چیزی بسیار کم‌خطر. ناتولان ها در خانه نزدیک آب بودند، و در حالی که کارش او را در فضا نگه می داشت، زیلاسترا از خیساندن خوبی لذت می برد. اما کارهای بیشتری باید انجام می شد. “دروغ، کجا پنهان شد؟”

“زیر منیفولد مبدل حرارتی. او به داخل کابین خلبان از کنار همه گذشت.

“عالیه.” نباید این اتفاق می افتاد زیلاستر به اطراف نگاه کرد. “بچه کجاست؟”

او برای دستیابی به پیوند خود تردید داشت – و در عوض سیستم آدرس عمومی کشتی را انتخاب کرد. صدایش در سالن ها پیچید. “کیلا لوهمتا! خودت را نشان بده!

یک پانل دیواری فلزی در پشت Zilastra به سمت بیرون شلیک کرد و با یک تصادف روی عرشه فرود آمد. دختر دوازده ساله انسان با موی تیره از فضایی به ارتفاع یک متر خارج شد. صورت و لباس‌های او کاملاً با لکه‌های چربی پوشانده شده بود – و چشمان قهوه‌ای گشادش هنگام ادای احترام می‌درخشیدند. “گزارش، اعلیحضرت!”

زیلاسترا دستی با دستکش تکان داد. “من روحیه ای ندارم. من دو نفر را به خاطر خلبانی که رها کردیم کشته شده ام. بررسی فضاهای خزنده است. مال شما کار کن!”

کایلا از جایش بلند شد. “چیز دیگری پیدا کردم. میدونستم میخوای ببینیش

“و تو فکر کردی راه رسیدن به من خزیدن در اینجاست؟”

«مردم تیراندازی می‌کردند.» کایلا پانلی را که به تازگی ناک اوت کرده بود، نگه داشت. مانند بسیاری از راهرو، آن را با علائم از انفجار خلبان پر شده بود. بچه لبخند گسترده ای زد. “بیا! دنبال من تا نگهدارنده!”

قبل از اینکه زیلاسترا بتواند او را بگیرد، دختر باهوش دوباره به داخل تونل نگهداری شیرجه زد. روی زانوهایش، کایلا را دید که مانند یک جونده از تونل عبور می کند. زیلاسترا که نتوانست خود را مهار کند، داخل را صدا زد. “مشکل با رفتن از پله ها چیست؟”

“میانبر!”

زیلاسترا که در حال جوشیدن بود، نظری را از بالا شنید. “بچه باهوش.” جسد خلبان روی شانه بزرگش، بورلوگ به رئیسش نیشخند زد. او را از جویدن نجات می دهد. اگر می توانستم جا بیفتم دنبال می کردم!’

«قبل از اینکه تعداد زیادی از شما را منحل کنم، به انبار بروید.» زیلاستره عبور او را تماشا کرد و به دنبال او برگشت. راه طولانی تا انبار، پایین راهروها.

در زندگی زیلاستره جایی برای فرزندان خودش نبود. شروع Riftwalkers از بقایای چهار باند دیگر که در این بخش از Slice فعالیت می کردند به اندازه کافی سخت بود. با این حال او به نوعی تبدیل به یک والد جانشین برای کیلا شده بود. کودک پیدا شده یک ولگرد در کشتی تجاری Zilastra بود که توقیف شده بود. بدون جایی برای رفتن، او گیر کرده بود. استعداد این بچه لاغر برای ورود به جاهایی که هیچ کس دیگری نمی توانست و یافتن چیزهایی که هیچ کس نمی دانست چگونه به دنبال آنها باشد، او را راحت می کرد.

با این حال، در حالی که همه ستوان های مشتاق همیشه می خواستند او را تحت تأثیر قرار دهند، یک یتیم اصلاح ناپذیر تصمیم گرفت سرعت را تغییر دهد. کیلا کشتی گرفت، هیچ کدام از ارسالی ها. زیلاسترا کاملاً یکسان نبود، اما مطمئناً می‌دانست که تنها بودن چگونه است – و به ارائه احترام می‌گذاشت. در واقع، او اخیراً پروژه بسیار ویژه ای را به مسافر بدون بلیط سپرده بود.

هنگامی که به انبار رسید، او در حال زیر سوال بردن حکمت این بود. به قول کاپیتان فقید، تانک های مستقل در فضای باز ایستاده بودند. آنها به عرشه پیچ و مهره شده بودند و تنها راهی که می شد آنها را تخلیه کرد در یک تانک با استفاده از تجهیزات مناسب بود. به همین دلیل زیلاسترا فوراً فهمید که پاداش بی فایده است.

بورلوگ گفت: نه بچه. مطمئن بودم اینجا ما را شکست خواهد داد.»

خون زیلاستر به جوش آمد. “بیکار!

“من اینجا هستم!” – صدایی از بالا آمد.

زیلاسترا به بالای یکی از تانک ها نگاه کرد. کیلا به نحوی به آنجا رسیده بود و در کنار دهانه ای در کانتینر عظیم فرود آمده بود. زیلاسترا پرسید: “چه فایده ای دارد؟”

کیلا گفت: “شما می خواهید این را ببینید.” “من تنها مسافر این کشتی نیستم!

تجدید چاپ از جنگ ستارگان: نیرو بیدار می شود توسط جان جکسون میلر © 2024 توسط Lucasfilm Ltd. منتشر شده توسط Random House Worlds، اثری از Random House، بخشی از Penguin Random House LLC.


جنگ ستارگان: نیرو بیدار می شود هفته آینده در 9 آوریل منتشر می شود و است برای پیش سفارش موجود است اکنون.


اخبار io9 بیشتری می خواهید؟ ببینید چه زمانی باید منتظر آخرین اخبار باشید یک معجزه، جنگ ستارگانو پیشتازان فضا منتشر می شود، چه چیزی بعدی برای DC Universe در فیلم و تلویزیونو هر آنچه که باید در مورد آینده بدانید دکتر هو.



Source link