You are currently viewing پسر مجازی نینتندو شایسته احترام شماست

پسر مجازی نینتندو شایسته احترام شماست


در سال 1995، نینتندو Virtual Boy را راه‌اندازی کرد، یک کنسول بازی ویدیویی که از طریق نمایشگر گرافیکی سه‌بعدی قرمز-مشکی خود، تجربه‌ای منحصر به فرد و همه‌جانبه را برای گیمرها فراهم می‌کرد. در عرض یک سال، پس از بدتر شدن استقبال عمومی و فروش ضعیف، شرکت بدون تشریفات آن را متوقف کرد. در ژاپن، کشور اصلی نینتندو، Virtual Boy تنها پنج ماه دوام آورد.

تا به امروز، از پسر مجازی به عنوان یکی از فاجعه‌بارترین شکست‌های صنعت بازی‌های ویدیویی یاد می‌شود – صنعتی با زیاد بر نامزدهای برای انتخاب، به شما توجه کنید. تنها 22 بازی برای آن ساخته شد و تنها 770000 واحد فروخته شد که کمترین تیراژ در میان کنسول های اختصاصی تولید شده توسط نینتندو است. برای بسیاری از کسانی که چیزی در مورد او می‌دانند، Virtual Boy به سادگی یک ترفند بد تصور و سردرد است که سعی داشت (بد) از جنون واقعیت مجازی دهه 1990 سود ببرد.

اما به نویسندگان مشترک کتاب آینده دیدن قرمز: پسر مجازی نینتندوخوزه زاگال و بنج ادواردز، خیلی بیشتر از اینهاست.

زاگال یک محقق دانشگاهی و استاد در برنامه مهندسی و هنرهای سرگرمی دانشگاه یوتا است، در حالی که ادواردز یک تاریخ نگار و روزنامه نگار قدیمی فناوری است. هر دو دارند قبلا نوشته شده است برای پسر مجازی در طول حرفه خود. در کتاب جدید خود، این دو نه تنها تاریخچه توسعه کنسول، بلکه علم پشت سر چگونگی عملکرد آن را به تفصیل با یکدیگر ترکیب کرده‌اند.

در نهایت، آنها استدلال می کنند، در حالی که Virtual Boy مطمئناً نقص های خود را داشت، ایجاد آن یک تصمیم تکانشی برای تلاش برای سوار شدن بر موج VR نبود، بلکه تلاشی صادقانه برای ایجاد فناوری موجود برای ارائه چیزهای جدید و سرگرم کننده به مردم بود. و در حالی که Virtual Boy با هیاهوی کمی آمد و رفت، آنها بیشتر استدلال می کنند که بسیاری از فلسفه های طراحی آن همچنان بر دنیای بازی های ویدیویی تا به امروز تأثیر می گذارد.

گیزمودو با زاگال و ادواردز درباره کتاب جدیدشان، فانتزی‌ها و احمقانه‌های پسر مجازی و بازی‌های جزیره‌ای بیابانی مورد علاقه‌شان صحبت کرد. گفتگوی زیر برای وضوح کمی ویرایش و کوتاه شده است.

Gizmodo: شما در مورد این موضوع در کتاب صحبت می کنید، اما چه چیزی باعث شد که در وهله اول بخواهید اینقدر شدید در پسر مجازی کاوش کنید؟

زاگال: برای من، من فقط از یان بوگوست و نیک مونتفورت الهام گرفتم مسابقه پرتو، کتاب آنها در مورد Atari 2600. و وقتی در مورد پسر مجازی شنیدم، فکر کردم، اوه، نوشتن کتابی در مورد آن پلتفرم واقعاً آسان است زیرا بازی های کمی برای آن وجود دارد. و من در این مورد اشتباه کردم. اما اینطوری مسیر را شروع کردم. و سپس هر چه بیشتر در Virtual Boy جستجو کردم، بیشتر متوجه شدم که چیزی بیشتر از این واقعیت است که این یک موفقیت تجاری نبود.

ادواردز: بله، من در واقع یک پسر مجازی زمانی که از Blockbuster جدید بود، اجاره کردم. من در آن زمان شاید 14 ساله بودم و آنها قراردادی داشتند که می توانید یکی را اجاره کنید تا ببینید چگونه است، اما تا سال بعد که آنها به قیمت 30 دلار در Toys منتشر شدند، یکی از آنها را نگرفتم. “R” ما

بنابراین، می دانید، من همیشه چیزهای عجیب و غریب و عجیب و غریب را دوست داشتم. من با نوشتن در مورد چیزهای واقعاً جالب و عجیب و غریب در تاریخ فناوری، حرفه ای ساخته ام. و Virtual Boy فقط کیک را به آنجا می برد، واقعاً در آن دسته قرار می گیرد.

Gizmodo: برای بسیاری از افرادی که نام پسر مجازی را شنیده بودند، از جمله خود من، قبل از خواندن کتاب شما، آن را به عنوان یک روش مضحک یا حداقل یک روش اشتباه برای شکست تلقی می کردند. اما شما غیر از این می گویید. پس چرا آن را فقط به عنوان یک حقه نبینید؟

زاگال: وقتی درباره تاریخچه بازی‌های ویدیویی صحبت می‌کنیم، همیشه این تمایل وجود دارد، این میل به اینکه آن را به عنوان یک داستان ساده، نوعی زنجیره علّی از چیزها در نظر بگیریم. می‌دانید، با نسل‌های مختلف کنسول‌ها در آن زمان، مردم جملاتی مانند “اوه، بدیهی است که پلی استیشن برنده می‌شد” و غیره می‌گفتند.

اما من فکر می‌کنم که ساده‌سازی بیش از حد، بسیاری از ظرافت‌ها و واقعیت را پنهان می‌کند، به هم ریختگی آنچه در آن زمان در حال وقوع بود. و یکی از چیزهایی که به زمان حال برمی گردیم [with this book] این یادآوری است که در این مرحله آینده بازی های ویدیویی یک سوال بزرگ و غول پیکر بود. بسیاری از مردم عقاید و دیدگاه های متفاوتی داشتند. و لزوماً یک مورد “آره، گرافیک بهتر خواهد شد” نبود. در این جاده دوشاخه های زیادی وجود داشت.

ما در مورد این صحبت می کنیم که چگونه صنعت بازی های ویدیویی همیشه نوآور است و همیشه فناوری های جدید و غیره وجود دارد. و این بدان معناست که عدم قطعیت زیادی وجود دارد. شما باید چیزهایی را امتحان کنید که می تواند چیز بزرگ بعدی باشد. و من فکر می کنم Virtual Boy نمونه ای از آن بود.

ادواردز: جالب است که می گویید در آن زمان آینده بازی های ویدیویی تعیین نشده بود. و این در مورد Gunpei Yokoi کاملاً صادق است [the Virtual Boy’s lead designer at Nintendo] وقتی پروژه پسر مجازی را شروع کرد، مشغول بود. او به سوپر نینتندو نگاه کرد و با خود گفت: «همه مثل هم هستند. این یک بازی روی یک صفحه است، و چگونه می توانید از اینجا خارج شوید؟ بنابراین، او در تلاش بود تا پتانسیل یک جهت جدید در بازی های ویدیویی را کشف کند.

اما در مورد ترفندها، Virtual Boy ترفندهای زیادی دارد. اما مثل من نوشت در سال 2015، من فکر می‌کنم این سیستم مظهر تمایل تاریخی نینتندو به ریسک‌های نوآورانه است. آنها با چیزهای دیگری مانند Wii و Nintendo DS که بسیار عجیب هستند، ریسک کردند، اما آنها موفق شدند. و اکنون ما آنها را جشن می گیریم زیرا آنها بسیار موفق بودند. اما پسر مجازی فقط بخشی از همان DNA بود.

Gizmodo: با توجه به تحقیقاتی که انجام دادید، آیا فکر می‌کنید نینتندو می‌توانست از قبل کاری انجام دهد تا آن را از انبوه آشغال‌ها نجات دهد، یا همیشه محکوم به سقوط و سوختن بود؟

ادواردز: نینتندو در تلاش برای به دست آوردن حداکثر استفاده از این بسیار جدی بود. فکر می‌کنم آنها خودشان را نگران کردند که کنسول بزرگ دیگرشان در تلاش برای بیرون آمدن از در است [the Nintendo 64, which would first be released in Japan in the summer of 1996].

من نیز به آن باز می گردم، و ما این را در کتاب نقل می کنیم، چیزی که شیگرو میاموتو چندی پیش گفت[[[[مصاحبه 2011]که اساساً این بود که اگر این چیز را به جای کنسول به عنوان یک اسباب بازی به بازار عرضه می کردند، همه خوشحال می شدند. این یک موفقیت بزرگ در نظر گرفته می شد، پرفروش ترین اسباب بازی استریوسکوپی تا کنون، حتی با آن قیمت. و بنابراین بسیاری از آن فقط به این پرسش از دیدگاه، ادراک، که فکر می کنم یکی از موضوعات بزرگ کتاب است، برمی گردد.

ادواردز: این یک کنسول عالی است، با بازی های عالی. اما سوء تفاهم زیادی در مورد آن وجود دارد، تا حدی به این دلیل که فقط به 770000 نفر فروخته شده است. افسانه ها و باورهای غلط زیادی در مورد آن وجود دارد. یک تصور کلیشه ای وجود دارد که همه را سردرد می کند، که من هرگز نداشتم. بنابراین ما می خواهیم برخی از آن ها را اصلاح کنیم و احترام جدیدی برای سیستم ایجاد کنیم.

من هم قبول دارم که اگر آن را به عنوان یک اسباب بازی به بازار می‌دادند، جور دیگری دیده می‌شد. می دانید، شاید اگر آنها آن را در شجره نامه Game Boy با نام یا با بازاریابی مانند یک هدست VR قرار نمی دادند، که اینطور نیست.

Gizmodo: شما امیدوارید خوانندگان بیشتر از غواصی عمیق شما در پسر مجازی چه چیزی را بگیرند؟

زاگال: من قصد دارم کلاه آکادمیک خود را اینجا بگذارم زیرا سال ها محقق بازی های ویدیویی هستم. بنابراین، من علاقه عمیق فکری و آکادمیک به بازی ها دارم. فکر می‌کنم خیلی وقت‌ها وقتی با افرادی که طرفدار بازی‌ها هستند صحبت می‌کنیم – و من طرفدار بازی هستم، گیمر هم هستم – خیلی وقت‌ها این قدردانی یا از علاقه ناشی می‌شود یا از دلتنگی. اینها خاطراتی است که در کودکی داشتید. و من فکر می کنم که این بسیار مهم و ارزشمند است. من آن را در بسیاری از دانشجویانم در اینجا در دانشگاه یوتا، جایی که تدریس و تحقیق می کنم، می بینم. اما کاری که امیدوارم این کتاب انجام دهد این است که راه جدیدی برای قدردانی از پسر مجازی نیز باز کند.

پسر مجازی بخشی از این خط طولانی فرهنگ و کارهایی است که ما در طول سال ها برای سرگرمی انجام داده ایم. و ما باید به جایگاه او در آن داستان افتخار کنیم.

ادواردز: کاری که خوزه در این کتاب توانسته انجام دهد این است که پسر مجازی را در چارچوب دنیای گسترده‌تر مصنوعات رسانه‌ای قرار دهد. و فکر کردن به چیزها از زاویه جدیدی مانند این سرگرم کننده است، زیرا ما همیشه در مورد نحوه برچسب زدن و جعبه کردن چیزها بسیار کوته فکر هستیم.

من امیدوارم که مردم بتوانند با احترامی جدید نسبت به چیزی که باید به‌عنوان نوآورانه به‌جای تمسخر به‌عنوان شکست تجلیل شود، کنار بیایند.

Gizmodo: از آنجایی که همه ما اینجا گیمر هستیم، وقتی در یک جزیره سرگردان می شوید، بازی شما چه خواهد بود؟ [For the record, this reporter’s choice would be 2016’s XCOM 2.]

ادواردز: من هنوز واقعاً حلقه الدن را دوست دارم. من آن را تمام نکرده ام، اما آنقدر عمیق به نظر می رسد که احتمالاً می توانم آن را برای همیشه بازی کنم. گوشه و کنارهای مختلف را کشف کنید یا آن یا Skyrim. من هنوز هم برای پنج یا شش سال متوالی هر سال کمی بازی می کنم. و من واقعاً آن را تمام نکرده ام. اما من نمی‌خواهم تمام شود، زیرا انگار دنیایی هست که تو در آن زندگی می‌کنی.

زاگال: من دانش آموزانی دارم که همیشه از من سؤالاتی مانند این می پرسند. و من همیشه جوابی ندارم می دانید، من یک گیمر هستم، بنابراین سعی می کنم یک راه گریز پیدا کنم. بنابراین اگر من اینترنت دارم، دسترسی آنلاین دارم، پس دوست دارم یک بازی انجام دهم که در آن واقعاً بتوانم با افراد دیگر تعامل داشته باشم. بنابراین من هر MMO اصلی را انتخاب می کنم. شاید WOW باشد، یا شاید سرنوشت، زیرا این بازی سوپ مرغ من است. این همان بازی است که من اغلب وقتی می خواهم استراحت کنم، به آن باز می گردم.

اما اگر واقعاً در یک جزیره بیابانی بدون برق و اینترنت گیر کرده ام، احتمالاً فقط با یک دسته تاس، یک دسته کارت، کاغذ و مداد می روم. و من فقط RPG رومیزی قدیمی را انتخاب می کنم.

دیدن قرمز: پسر مجازی نینتندو 14 اردیبهشت منتشر می شود.



Source link